لیندسی دورتسچی، یکی از اعضای PTA در شهرستان اسکامبیا، فلوریدا، میداند که ظاهر شدن به عنوان یک چهره عمومی در مبارزه با ممنوعیت کتاب میتواند زندگی او را دشوار کند، اما او با آن صلح کرده است. اپتومتریست و مادر دختران دبستانی به من گفت: “من نمی خواهم کسب و کارم آسیب ببیند.” من نمی خواهم بچه هایم مورد آزار و اذیت قرار گیرند. او نگران است که خانواده اش تهدید شوند. “اما اگر این چیزی است که در نهایت اتفاق می افتد، من در مورد آن به همه خواهم گفت. من کسی نیستم که دهانم را ببندم.»
دورتسچی بخشی از یک شکایت اساسی است که روز چهارشنبه علیه ناحیه مدرسه کانتی اسکامبیا و هیئت مدرسه کانتی اسکامبیا به دلیل سانسور گسترده کتابخانه مدرسه آنها ارائه شد. علاوه بر دورتسچی و یکی دیگر از والدین کانتی اسکامبیا، شاکیان شامل سازمان بیان آزاد PEN آمریکا، پنگوئن رندوم هاوس و گروهی از نویسندگان کتاب های کودکان و نوجوانان هستند. این شکایت به دنبال آن است که محدودیتهای کتاب Escambia برای هدف قرار دادن برخی دیدگاهها و نقض حق دانشآموزان برای دریافت اطلاعات، خلاف قانون اساسی اعلام شود. با توجه به دیوانگی ممنوعیت کتاب که اکنون در سراسر کشور شاهد آن هستیم – واشنگتن پست گزارش داد که در چندین ایالت، کتابداران را می توان به زندان برای دادن کتاب های اشتباه به بچه ها – نتیجه آن پیامدهای ملی خواهد داشت.
سوزان ناسل، رئیس PEN آمریکا، گفت که اقدامات هیئت مدرسه محلی «نمونه ای نمادین و آشکار از الگویی است که ما در سراسر کشور تا آنجا که تشدید حذف کتاب ها و هدف قرار دادن روایت های خاص مربوط به افراد رنگین پوست و نویسندگان و داستان های LGBTQ را ثبت کرده ایم، مستند کرده ایم».
با این حال، آنچه که در مورد این شکایت برای من جذابتر است، نگاه اجمالی به این است که چگونه پویاییهای سیاسی در سطح ملی و دولتی به متعصبترین اعضای یک جامعه قدرت میدهد تا اراده خود را بر دیگران تحمیل کنند.
بسیاری از انگیزهها برای محدودیتهای کتاب در اسکامبیا از یک نفر ناشی شد – یک معلم انگلیسی دبیرستانی به نام ویکی باگت. در ماه مه گذشته، او به دنبال «مزایای یک گل دیواری بودن»، رمان جوانی که در سال 1999 منتشر شد، رفت و دانشآموزان دبیرستانی میتوانستند آن را برای یک تکلیف کلاسی بخوانند. او از جمله به «توضیحات شدید محتوای جنسی» کتاب اشاره کرد. اما یک هیئت مدرسه با 4 رای موافق در برابر 3 به حفظ کتاب رای دادند، بنابراین او از یک دستیار ناظر درخواست کرد. دستیار سرپرست کمیته دیگری را تشکیل داد که دورتسچی در آن حضور داشت. آن کمیته همچنین به دانش آموزان اجازه خواندن کتاب را داد، بنابراین باگت به هیئت مدیره مدرسه رفت. (باگت به ایمیلی که به دنبال اظهار نظر بود، پاسخ نداد. سخنگوی منطقه قبلاً به نیویورک تایمز گفته بود که نمی تواند در مورد دعاوی در حال انتظار اظهار نظر کند.)
در همین حین، باگت جنگ صلیبی خود را گسترش داد و فهرستی از 116 کتابی را تهیه کرد که می خواست از کتابخانه های مدارس حذف شود، از جمله «سلاخ خانه-پنج» نوشته کرت وونگات، «خانه ارواح» اثر ایزابل آلنده و در مدارس ابتدایی، «مرا یک ستاره بکش» اثر اریک کارل، نویسنده «هونگ» به دلیل اینکه کاتر یک زن برهنه را نشان می دهد، و «هونگ» نویسنده «کاتر ورپیل» یک زن برهنه دارد. کتاب «وقتی ویلما رودولف بسکتبال بازی میکرد»، کتابی درباره نحوه غلبه بر فلج اطفال دونده سیاهپوست برای کسب مدال طلا در بازیهای المپیک، به دلیل توصیف نژادپرستی که رودولف در دوران کودکی در تنسی با آن مواجه بود، در فهرست قرار گرفت. باگت که به روزنامهنگار جود لگام گفت که او یکی از اعضای گروه نئوکنفدراسیون دختران کنفدراسیون است، این کتاب را به ” طعمهگذاری نژادی” متهم کرد.
با توجه به شکایت، باگت متحدی را در رئیس هیئت مدیره مدرسه، کوین آدامز پیدا کرد. او به یک سایت خبری محلی گفت که از سرپرست خواسته بود کتابهای به چالش کشیده را «قرنطینه کند یا از گردش خارج کند» و روند بررسی را کوتاه کند. به نظر می رسد این برخلاف توصیه مشاور عمومی هیئت مدیره مدرسه بوده است، که در آن زمان بیانیه ای صادر کرد و گفت که اگرچه هیئت مدیره قدرت حذف کتاب ها را دارد، “نمی تواند این کار را صرفاً به دلیل مخالفت با پیام یک کتاب یا توهین به اخلاق شخصی یک فرد انجام دهد.”
با این وجود، کتابها در بخش محدودی از کتابخانهها قرار میگرفتند و فقط با اجازه والدین میتوانستند، در انتظار بررسیها توسط کمیتههایی که برای ارزیابی هر عنوان گردهم آمده بودند، دریافت شوند. در نهایت، این سیاست تغییر کرد، بنابراین فقط کتابهایی که متهم به مضر بودن برای خردسالان یا نقض قانون حقوق والدین در آموزش – اغلب به عنوان قانون نگو همجنسگرا شناخته میشوند – توقیف شدند. اما هنوز تعداد زیادی کتاب وجود داشت: با وجود اینکه قانون برای اعمال آموزش در کلاس نوشته شده است، حضور شخصیتهای همجنسگرا یا ترنس برای بیرون کشیدن یک اثر از کتابخانه کافی بود. یکی از کتابهایی که از قفسههای مدرسه ابتدایی برداشته شد، «و تانگو سه میسازد» بود، کتابی مصور مبتنی بر داستان واقعی دو پنگوئن نر در باغوحش سنترال پارک که جوجهای را با هم بزرگ کردند، که یکی از دختران دورچی از آن لذت خاصی برده بود. هیئت مدیره در نهایت رای به حذف دائمی آن داد.
دورتسچی باگت را به خاطر اتفاقاتی که در مدرسه بچه هایش می افتد سرزنش نمی کند. او به من گفت: “کسی که در این امر مقصر است ران دیسانتیس است.” به هر حال این دیسانتیس است که جنگ با بیداری را، به ویژه در مدارس، در دستور کار سیاسی خود قرار داده است.
آدامز در جلسه هیئت مدیره مدرسه که در آن «مزایای دیواری بودن» ممنوع شد، گفت: «من امروز احتمالاً پنج فوت از فرماندار دیسانتیس فاصله داشتم، که برایم کاملاً روشن کرد که چه احساسی نسبت به برخی از این چیزها دارد. “من تعجب کردم که چرا بسیاری از دانش آموزان مشکلات سلامت روان و مشکلات انضباطی و مشکلات انضباطی بد دارند. من معتقدم که آنها با آنچه می شنوند و می خوانند مسموم می شوند.”
دیسانتیس نگرانی مشروعی را در مورد رفاه دانشآموزان در پی همهگیری گرفته و آن را به یک وحشت اخلاقی مارپیچ هدایت کرده است. دورتسچی گفت: “اکنون این صداها – می دانید، دختران کنفدراسیون، مادران برای آزادی” – یک گروه زنان دست راستی که پیشگام ممنوعیت کتاب در سراسر کشور بوده است – “اکنون به آنها مجوز داده شده است تا نفرت خود را به جریان اصلی برسانند.”
دورتسچی، که در یک خانواده انجیلی بزرگ شد و در یک کالج مسیحی تحصیل کرد، گفت که نمیخواهد احساسات افرادی را که ممکن است در مورد آنچه کودکان در مدرسه با آنها مواجه میشوند مضطرب باشند، “بی ارزش” کند. اما او همچنین در مورد چیزهایی که بچه های خودش در حال حاضر یاد می گیرند نیز عصبانی است. “ما به شما آموزش میدهیم که چگونه در صورت تیراندازی فعال، یک تورنیکت ببندید، اما آنها نمیتوانند بدانند که ممکن است زن و مرد تنها گزینه مجوز ازدواج نباشند؟” او با ناباوری گفت. او اضافه کرد: “من مشکلی ندارم که برخی از من متنفر هستند که در برابر آن مخالفت می کنم.”
در جلسه ای یک روز قبل از طرح شکایت، هیئت مدرسه شهرستان اسکامبیا به اخراج ناگهانی سرپرست منطقه، تیم اسمیت، رای داد، تا حدی به این دلیل که بر اساس توصیه مشاور عمومی هیئت مدرسه، او از حذف کتاب ها خودداری کرد. قبل از رفتن اسمیت، او چند کلمه جدایی به هیئت گفت. او گفت: “یک چیز بدی در اینجا وجود دارد.” چیزی سمی در اینجا وجود دارد. و فقط در اسکامبیا وجود ندارد، به همین دلیل است که این دعوی مهم است.