“هر چه عمیق تر بروید، احساس بهتری خواهید داشت. هر چه عمیق تر بروید، احساس بهتری خواهید داشت.»
ماه گذشته، یک ساعت قبل از نیمه شب در تئاتر زیرزمین Improv Asylum در چلسی، یک هیپنوتیزم کننده در یک نمایش کمدی غافلگیرکننده ظاهر شد و با غرغر این عبارت را بارها و بارها تکرار کرد و 20 غریبه را طلسم کرد.
اسد مکی، افسونگر شانههای گشاد با شلوار جین مشکی، نگاه خیرهاش را به دو ردیف داوطلب نشسته – سرها فرورفته، بدنها آرام، چشمهای بسته – آموزش داد و به آنها گفت که نافشان را گم کردهاند. سپس انگشتانش را فشرد و سوژههای لنگیاش قائم شدند، به اطراف نگاه میکردند، زیر صندلیها را نگاه میکردند و جستجو میکردند. حضار از خنده بلند شدند. سپس مکی، 47 ساله، از یک مرد دیوانه پرسید که او چه کار می کند؟ مرد با تعجب گفت: «می دانم وقتی به اینجا رسیدم نافم را داشتم. سگ کشته شد.
در آگاهی عمومی، هیپنوتیزم چیزی است که خونآشامها، نمایشهای جانبی و درمانگرهای تکاندهنده تماشا میکنند. اما آیا می تواند سنگ بنای یک هنر کمدی جدید باشد؟
این جاهطلبی سازندگان «Hyprov» است، ازدواجی از کمدی بداهه و هیپنوتیزم که تابستان امسال پیش از نمایش در نیویورک در تئاتر Daryl Roth در تاریخ آگوست، در اینجا کارگاه آموزشی برگزار شد. 12. مکی در دفتر تهیه کننده اش در میدان تایمز، یک روز پس از اجرای نمایشی که من در آن حضور داشتم، گفت: “ما در تلاش هستیم تا هیپنوتیزم را از یک نمایش وودویلی به سطح تئاتر ارتقا دهیم.” در کنار او همبازی و خالق او، کالین موکری، ستاره نمایش تلویزیونی «به هر حال خط کیست؟» که بسیاری را به بهبود کمدی معرفی کرد، نشسته بود.
موکری، 64 ساله، در توضیح بدبینی هایی که این نوازندگان با آن مواجه هستند، گفت: «در هر دو کارمان، «آن مردم گیاه هستند» را دریافت کردیم. “هیچ کس نمی خواهد باور کند کاری که ما انجام می دهیم، چیزی که زندگی خود را برای انجام آن آموزش داده ایم، کاری است که ما واقعاً انجام می دهیم.”
موکری پذیرفت که در ابتدا به هیپنوتیزم بدبین بود، اما پس از آوردن “Hyprov” به بیش از 50 شهر در آمریکای شمالی همراه با لندن و حاشیه ادینبورگ، اکنون با غیرت یک مسلمان صحبت می کند. او با اشاره به طرح بداههای از برنامه شب قبل که بر اساس پیشنهادات تماشاگران ساخته شده بود، خاطرنشان کرد: تازهکاران هیپنوتیزم شده تشویق میشدند تا صحنهای را در بیداری برای موجودی نیمهپنگوئن و نیمهبیور بازی کنند و با اجراهایی پر از زاری و حتی واقعی پاسخ دادند. اشک وقتی موکری به این موضوع اشاره کرد که این حیوان محصول دو حیوان متفاوت است، یک زن قبل از اتخاذ یک حالت اخلاقی خشمگین مکث نکرد. “این غیر طبیعی است!” او داد زد.
موکری به این فکر کرد که آیا یک کمیک حرفه ای می توانست چنین انتخاب محکمی داشته باشد. این فقط کیفیت خط نیست، بلکه سرعت و شدت تحویل است که مهم است. او میگوید: «بداههنویسها همیشه محتوای احساسی ندارند، اما وقتی او میگوید «غیرطبیعی است»، احساس میکرد که چیزی خلاف اصل وجودش است. او افزود که در حالی که بداههنویسان جدید یک ثانیه طول میکشند تا در مورد اینکه چه کاری باید انجام دهند فکر میکنند، اجراکنندگان هیپنوتیزم شده فقط واکنش نشان میدهند، زیرا آنها «بخشی از مغزشان که با انتقاد از خود سر و کار دارد پاک شده است».
درست است که نمایشی که من دیدم، اجراکنندگانی را به همان اندازه متعهد نشان داد که هر کمیک بداههای که دیده بودم. در هیچ نقطه ای کسی نزدیک به شکستن ظاهر نشد. با این حال، مطمئناً چیز عجیبی – حتی کمی ترسناک – در مورد این اجراکنندگان وجود داشت که کمی کند حرکت می کردند و چشمانشان افتاده بود.
اگر این شبیه کمدی از آینده زامبی شده به نظر می رسد، مکی به سرعت به این نکته اشاره کرد که بزرگترین تصور غلط در مورد هیپنوتیزم این است که مردم کنترل خود را از دست داده اند. او با ایجاد تمایزی که ممکن است مبهم به نظر برسد، گفت: «میتوانم تو را مجبور به انجام کارهایی روی صحنه کنم که معمولاً انجام نمیدادی، اما نمیتوانم تو را مجبور به انجام کاری کنم که نمیخواهی انجام دهی.» او گفت که هیچکس تا به حال از شرکت در یکی از برنامههای او ابراز پشیمانی نکرده است – اما، البته، به آنها گفته میشود که هرچه عمیقتر شوند، احساس بهتری خواهند داشت.
مکی در پاسخ به این سوال که درون سر کسانی که به دنبال ناف خود میگردند چه میگذرد، گفت که برخی بعداً میگویند که دچار توهم هستند و برخی دیگر مجبور هستند که نگاه کنند. یکی از زنی که بعد از نمایش با او مصاحبه کردم، گفت که در حالی که هیپنوتیزم شده بود، همه چیز را شنید و می دانست که دارد چه می کند.
بین هیپنوتیزورها بر سر اینکه آیا سوژه ها را در حالت هیپنوتیزم قرار می دهند یا اینکه سوژه ها در نتیجه تلقین پذیری عمل می کنند، اختلاف نظر وجود دارد. مکی که در رشته هیپنوتیزم تحصیل کرده است و عضو انجمن ملی هیپنوتیزورها است، یک سازمان حرفه ای که به تمرین کنندگان گواهی می دهد، مراقب است که طرفی را انتخاب نکند. اما تمایل او ابهام زدایی است و هیپنوتیزم را به لحظات دنیوی با تمرکز شدید، مانند تماشای یک فیلم ترسناک یا خیالبافی تشبیه می کند.
وقتی او نگاه کنجکاوانه خود را به شما خیره می کند، ممکن است باعث سردرگمی شود. مکی با سرعت ثابت و با اقتدار صحبت می کند، اما اگر در حین کار با دقت به او گوش دهید، ممکن است متوجه شوید که او جملاتی را ترجیح می دهد که کاملاً منسجم نیستند. “همانطور که در مورد چیزی که در موردش متعجب هستید، می توانید خیلی چیزها را درک کنید، اینطور نیست؟” آنقدر سریع می گوید که شما به سختی می توانید آن را ثبت کنید.
او گفت: «زبان مبهم و مبهم باعث حالت های خلسه هیپنوتیزمی می شود، نکته ای که ممکن است به توضیح برخی شعارهای سیاسی و بیانیه های ماموریت کمک کند.
پیدایش “Hyprov” به کلاسی در سال 2015 برمیگردد که مکی در شهر دوم تورنتو برای کمک به اجرای صحنهای خود رفت. او علاوه بر کار با مردم برای کاهش استرس، کاهش وزن و دیگر انواع درمان، نمایش های هیپنوتیزم را در سفرهای دریایی انجام می داد. (روفوس واینرایت پس از اینکه مکی به شوهرش از طریق هیپنوتیزم به ترک سیگار کمک کرد، برای «Hyprov» موسیقی ساخت، مکی گفت.)
او گفت: در دوره های مقدماتی شهر دوم، “بسیاری از تمرینات آنها ذهن خودآگاه را درگیر و گیج می کند.” “آنها به نقطه ای می رسند که بداهه نواز فرصتی برای فکر کردن پیدا نمی کند، جایی که به طور خودکار و ناخودآگاه تبدیل می شود.” یک یادداشت رایج این بود که “از سرت بیرون برو”، اما مکی فکر می کرد که می تواند از طریق هیپنوتیزم به نتایج مشابهی دست یابد.
بنابراین از موکری کمک خواست. موکری مشتاق یک چالش بود، حتی اگر نگران این بود که این خندهها ناشی از وادار کردن تماشاگران مانند جوجهها باشد. و در حالی که او قبول کرد که جمعیت ممکن است در ابتدا به بداههنویسان هیپنوتیزم شده بخندند، آنها به زودی خود را در صحنه گم میکنند و با آنها میخندند.
موکری در مورد کمدی که به دلیل استفاده از مفهوم “بله و” برای ساخت صحنه ها مشهور است، گفت: “این شکل هنری در مورد پذیرش است.” “اولین چیزی که ما به عنوان انسان داریم این است که بگوییم “نه، من ایده بهتری دارم.” زیبایی هیپنوتیزم این است: این دیگر از بین رفت. ما اکنون بداهه پردازان ناب داریم.”
فرآیند هیپنوتیزم چند دقیقه طول می کشد، پس از اینکه مکی ابتدا 20 نفر را روی صحنه آورد، تمرینات را انجام داد، سپس پنج مورد از قابل پیشنهادترین را انتخاب کرد. او به دنبال “گفته های فیزیولوژیکی” و چهره های بی بیان است. او به داوطلبانش میگوید که نفس بکشند، استراحت کنند و چشمان خود را ببندند، زیرا صدایش از یک باریتون سبک به محدوده راوی تریلرهای فیلم تغییر میکند.
مکی و موکری در تور نمایش متوجه شدند که هیپنوتیزم برای صحنه های پیچیده تر به خوبی کار نمی کند. بهترین لحظات از اهداف ساده و مستقیمی حاصل می شود که می توانند به طور خلاصه ارائه شوند. و آنها به اعضای مخاطب اطمینان می دهند که کاری را که نمی خواهند انجام دهند، انجام نمی دهند.
مکی جاهطلبیهایی برای ایجاد یک فرنچایز شبیه به Blue Man Group دارد، اما او همچنین گفت که هیپنوتیزم میتواند فعالیتهای خلاقانه دیگری مانند استندآپ یا تئاتر را باز کند. وقتی از مکی پرسیدم که آیا هیپنوتیزم می تواند به من کمک کند این مقاله را تمام کنم، موکری در گوش او زمزمه کرد: “این کار را انجام بده! انجام دهید!”
مکی با برقراری تماس مستقیم چشمی، به آرامی توضیح داد که چگونه هیپنوتیزم میتواند به من کمک کند تا مهلت خود را به پایان برسانم و قطعه عالی را بنویسم. صدایش ثابت بود، نگاهش ثابت بود. و اگر او مرا هیپنوتیزم کرد، پرسیدم، آیا او می تواند بر داستانی که قرار است بنویسم تأثیر بگذارد؟ هر چه عمیق تر می رفتم، بیشتر احساس ناراحتی می کردم.
او با نگاهی به اندازه کافی سوراخ کرد که باعث شد برای یک لحظه روی برگردانم، گفت: “مطمئن نیستم.”