CNN
–
آرش میگوید که در شناسایی افسران مجری قانون مخفی ایرانی ماهر شده است.
این پزشک می گوید که اغلب به اورژانس بیمارستان دولتی که در آن به عنوان پزشک عمومی کار می کند، برای جستجوی مجروحان اعتراضات که پس از مرگ مهسا امینی 22 ساله در بازداشت پلیس اخلاق، کشور را فرا گرفته است، مراجعه می کنند. متهم به نقض قوانین پوشش محافظه کارانه ایران است.
آرش، 30 ساله، تمام تلاش خود را می کند تا افسران مخفی را خنثی کند، اسامی جعلی را برای افرادی که تحت درمان قرار می دهد ارائه می دهد یا گاهی اوقات به طور قاطعانه از کمک امتناع می کند.
او از جمله پزشکان و پزشکان ایرانی است که با کمک به معترضان، چه با معالجه آنها در خط مقدم تظاهرات و چه با سرپوش گذاشتن بر ماهیت جراحات خود، آزادی خود و احتمالا جان خود را به خطر می اندازند. درمان در بیمارستان های دولتی
و با توجه به اینکه مقامات ایرانی به طور فزاینده ای در تلاش برای خاموش کردن اعتراضات سنگین تر می شوند، بسیاری از آنها به کمک او نیاز دارند.
با وجود تخمین های متفاوت از سوی گروه های مختلف، تشخیص دقیق تعداد معترضان از زمان مرگ امینی در ماه سپتامبر دشوار است.
حقوق بشر ایران، که مقر آن در نروژ است، تخمین می زند که حداقل 201 معترض بر اثر جراحات وارده در درگیری با سازمان های مجری قانون جان خود را از دست داده اند. رسانه های وابسته به دولت ایران گفته اند که این تلفات تا پایان سپتامبر 60 نفر بوده است.
بیمارستان آرش تنها بخشی از مجروحان را مداوا میکند، اما او میگوید هر بار که تظاهراتی برگزار میشود، موجی از مردم را میبیند که برای مداوا وارد میشوند – هم معترضان واقعی و هم پلیس مخفی که به دنبال صدماتی هستند که احتمالاً همکارانشان ایجاد کردهاند.
و در حالی که تعداد کمی از کسانی که به دنبال معالجه هستند علناً حضور در تظاهرات را اعتراف می کنند، ماهیت جراحات آنها – زخم های گلوله ای و کبودی با باتوم رایج است – نشانه های حکایتی است که به راحتی هم توسط افسران مخفی که آنها را شکار می کنند و هم پزشکانی مانند آرش می بینند.
وقتی آرش در بیمارستان کار نمی کند، با وجود خطراتی که برای امنیت خودش وجود دارد، برای ارائه کمک های اولیه به تظاهرات می رود.
آرش می گوید: «وجدان من طاقت ندارد که کاری برای کمک به هموطنانم انجام ندهم. سیانان موافقت کرد که از نام مستعار برای محافظت از هویت خود استفاده کند، زیرا او از انتقامجویی از سوی دولت میترسید.
او و سایر پزشکان مانند او تمام تلاش خود را برای درمان جراحات خفیف در محل انجام می دهند، اما در موارد شدیدتر می گوید: «سعی می کنیم فوت نکنند و سپس به صورت اورژانسی آنها را به بیمارستان منتقل می کنیم».
با ترس از دستگیری که بسیاری از معترضان را از درخواست آشکار کمک منع می کند، کسانی که از آسیب های جدی رنج می برند با یک انتخاب غیرممکن روبرو می شوند: “10 سال آینده از زندگی ام را در زندان بگذرانم یا بگذار این استخوان ران شکسته خود به خود خوب شود.” کیوان میرهادی، پزشک ایرانی آمریکایی مستقر در ایالت نیویورک، این را بیان می کند.
میرهادی کمک می کند تا معترضان مجروح که با او در اینستاگرام تماس می گیرند با پزشکان مستقر در ایران که مایل به کمک هستند ارتباط برقرار کند – و می توان به او اعتماد کرد که ساکت بماند.
با شروع اعتراضات، صندوق پستی میرهادی مملو از درخواست کمک بود. دکتر از پیامهایی که اغلب با عکسهایی از زخمهای گلولهای، استخوانهای شکسته و شکافتن سر همراه بود، متحیر شد.
«سلام دکتر… با این همه گلوله کوچک چه کنیم؟ … بیمارستان پر از پلیس با لباس های معمولی است. لحظه ای که وارد آنجا شویم، دستگیرمان می کنند. اگر گلوله ها در داخل باقی بمانند خطرناک است؟ دکتر، به خاطر خدا لطفا به من پاسخ دهید.”
میرهادی می گوید روزانه بیش از 500 پیام دریافت می کند. بسیاری ناخوانده می مانند.
کمک دادن و دریافت کمک میتواند برای هر دو طرف خطرناک باشد – معترضان نگران گزارش پزشکان به پلیس هستند، در حالی که پزشکان در معرض کمین پلیس قرار میگیرند که خود را به عنوان معترضانی که به دنبال کمک هستند نشان میدهند. هیچ کس نمی داند به چه کسی می تواند اعتماد کند.
حدود یک هفته پیش، میرهادی می گوید یکی از دوستان پزشک او به دلیل معالجه معترضان بازداشت شده است.
میرهادی میگوید: «او سعی کرده تا جایی که میتواند کمک کند… سوار شدن به ماشینش در حال رانندگی در اطراف تهران برای یافتن این فرد که داخل خانه خونریزی دارد و تلاش میکند آنها را تثبیت کند».
او یک دکتر است، او هیچ اشتباهی نکرده است.
سی ان ان برای اظهار نظر در مورد دستگیری آشکار معترضان در بیمارستان ها با مقامات ایرانی تماس گرفت اما پاسخی دریافت نکرد.
میرهادی معتقد است که دادن یا درمان جراحات نباید یک امر سیاسی باشد، بلکه یک حق اولیه انسانی است.
اما حداقل در حال حاضر، بسیاری از معترضان – به غیر از آنهایی که شدیدترین جراحات را دارند – احساس می کنند راهی جز پنهان شدن ندارند.
سی ان ان با چند نفری که از رفتن به بیمارستان اجتناب کرده بودند صحبت کرد و در عوض از دوستان یا خانواده با تجربه پزشکی کمک خواستند.
«خوشبختانه خواهرم پزشک است. او برای من دارویی مانند پوماد، سرم و قرص آورد تا زخمهایم خوب شوند.» امیر، 18 ساله، میگوید.
«نمیتوانستم به بیمارستان بروم یا با اورژانس تماس بگیرم. از آمبولانس برای دستگیری و بازداشت مردم استفاده می کنند. او می افزاید: «هیچ جای دنیا این کار را نکرده است – اما آنها این کار را در ایران انجام دادند».
برای آرش، پزشک عمومی بیمارستان دولتی، یک بیمار وجود دارد که ذهنش را ترک نمی کند.
او می گوید پنج روز پیش یک دختر 16 ساله توسط گروهی از معترضان به اورژانس آورده شد. او با باتوم به سرش اصابت کرده بود و دچار خونریزی “عظیم” و کوفتگی مغزی شده بود.
او به سرعت به عمل جراحی اورژانسی منتقل شد، اما به هر حال فوت کرد.
برخی از معترضان پس از پرداخت بهای نهایی به چهره جنبش تبدیل شده اند، اما در این مورد خانواده دختر ترجیح دادند مرگ او را علنی نکنند.
آرش می گوید: «به همین دلیل در ذهن من گیر کرده است. زیرا او لااقل به یاد من، لایق زنده بودن و آزادانه بودن در آنجاست.»