هشدار اسپویلر: در هر قسمت از این مقاله، پایان سریال مشخص می شود، بنابراین از شما خواننده گرامی پوزش می خواهیم.
از آنجایی که سریال های تلویزیونی نسبت به فیلم ها عمر طولانی تری دارند، ارتباط مخاطب با شخصیت های واقعی بسیار آسان تر خواهد بود. بنابراین، شما زمان زیادی دارید تا با زندگی، انگیزه ها و شخصیت هایی که به آن بستگی دارد آشنا شوید. به همین دلیل است که وقتی سریال بالاخره به پایان می رسد، می خواهید شاهد موفقیت شخصیت های محبوب باشید و در پایان خوشحال باشید. اما وقتی صحبت از پایان‌های سریال‌های ترسناک به میان می‌آید، پایان‌های خوش به ندرت اتفاق می‌افتد و حتی اگر برخی از این شخصیت‌ها آنقدر زنده بمانند تا پایان خوش را تجربه کنند، افراد بی‌گناه زیادی در این راه قربانی می‌شوند. به قلب شما.
از دست دادن یکی از شخصیت های مورد علاقه خود در یک سریال ترسناک و کشته شدن توسط یک هیولا یا یک روان پریش که آنها را دنبال کرده است، بسیار تلخ است، اما اگر به شما بگوییم، سریال های ترسناکی وجود دارد که همه شخصیت ها در پایان کشته می شوند מי שונד קה؟! بدون شک این پایان ها بسیار تکان دهنده هستند و می توانند مخاطبان خود را دلشکسته و افسرده کنند. در ادامه این مطلب قصد داریم 8 سریال ترسناک را به شما معرفی کنیم که در پایان تمامی شخصیت ها کشته می شوند.
8- نماز نیمه شب
سریال Midnight Mass یک داستان ترسناک منحصر به فرد در مورد جامعه ای منزوی در جزیره کریکت است که پس از نقل مکان یک کشیش مرموز به منطقه، انواع مختلفی از پدیده های ماوراء الطبیعه را تجربه می کنند. قسمت پایانی این سریال بسیار ترسناک و خشن است اما در عین حال دلگرم کننده (نه فقط به خاطر آتش) است. تا قسمت هفتم، کل جمعیت جزیره کرکت یا کشته می شوند یا تبدیل به خون آشام می شوند، به جز چند نفر از بازماندگان که سعی می کنند از خروج خون آشام ها از جزیره جلوگیری کنند. پیروان پدر پل تحت کنترل یک کشیش دیوانه جدید قرار می گیرند که می خواهد جزیره را بسوزاند اما کلیسا را نجات دهد و آن را به مرکزی برای برپایی شام خونین و مراقبت از آنها در مقابل خورشید تبدیل کند.
بازماندگان سعی می کنند کلیسا را ویران کنند، اما در نهایت شکست می خورند و کشته می شوند. اما فداکاری او بیهوده نیست، زیرا بیداری چیزی در دایره جاودانه ها با سرعت عمل در برابر کشیش شیطان صفت همراه است. سرانجام مردم کلیسا را آتش زدند و در حین آواز خواندن منتظر بیرون آمدن خورشید بودند. در نهایت تنها دو کودک به نام های لیزا و وارن از ویرانی جزیره جان سالم به در بردند و با کمک یک قایق بیرون آمدند. خروج آنها از جزیره به این معنی است که جزیره کرکت برای همیشه شهری متروکه و متروک باقی خواهد ماند.
7- دد ست
اگر کسی تا به حال به شما گفته است که یک سریال ترسناک با محوریت زامبی وجود دارد که مانند سریال واقعی برادر بزرگ بدون شنیدن نام Dead Set پخش می‌شود، احتمالاً فکر می‌کنید که این سریال کمدی تاریکی است مانند Shaun of the Dead که با آن همراهی می‌کند. اما در واقع Dead Set نه تنها بسیار پرتنش است، بلکه به شدت افسرده کننده است. این سریال همیشه پر از تقابل های وحشیانه و تکان دهنده بین شخصیت های انسانی و زامبی ها بوده است، اما قسمت پایانی توانست از نظر خشونت و ظلم از همه چیز برتر باشد. این سریال با صحنه ای به پایان می رسد که زامبی ها به ساختمان حمله می کنند و تمام شخصیت هایی که در طول داستان عاشق شده بودند و سرنوشتشان برای ما مهم بود را یکی یکی نابود می کنند.
صحنه ای که در آن قهرمان داستان، کلیت، فضا را متقاعد می کند که به او اجازه دهد اتاق زیر شیروانی را ترک کند به این امید که بتواند فرار کند، اما گروهی از زامبی ها با سرعت به او حمله می کنند، صحنه ای که بسیار تکان دهنده است. این صحنه همچنین نشان می دهد که جستجوی بقای آنها از همان ابتدا چقدر درمانده و ناامید بوده است. و برای اینکه نمک بیشتری بر زخم بیفزایید، سکانس پایانی اپیزود انتهای این سریال اسپیس و تمام زامبی ها را نشان می دهد که از پشت دوربین به یکدیگر نگاه می کنند، صحنه ای که برای بسیاری از طرفداران این مینی سریال ویرانگر بود. .
6- شیکی
طبق داستان انیمه، شیکی شباهت هایی با Midnight Mass دارد. هر دو سریال در مورد جوامع دور و منزوی هستند که به محلی برای رشد خون آشام ها تبدیل می شوند و هر دو نیز مربوط به نابودی کامل جوامع انسانی هستند، زمانی که درگیری بین مردگان و خون آشام ها به اوج خود می رسد. تفاوت مهم این دو در این است که شیکی سعی می کند مخاطب خود را نسبت به خون احساس همدردی کند. پس از تبدیل شدن به شیکی، مردم شهر بیشتر توانایی های انسانی خود را حفظ می کنند و تنها هدف آنها زنده ماندن است، درست مانند انسان ها. به همین دلیل است که وقتی وجود شیکی فاش می شود و مردم تصمیم می گیرند همه این گروه را بکشند، قتلی که بین آنها رخ می دهد برای مخاطب بسیار تکان دهنده است.
تقریباً در تمام صحنه ها، در جریان آتش زدن شهر سوتوبا، دیده می شود که قربانیان توسط خانواده هایشان به ستون بسته شده، سوزانده شده و حتی شکنجه می شوند. در پایان قسمت پایانی سیشین و سوناکو از این خشونت و خونریزی فرار می کنند. اگر آنها موفق به فرار زنده از سوتوبا شوند، واضح ترین نشانه ویرانی شهرشان این است که هرگز نمی توانند از خشم انسان ها فرار کنند.
5- غریبان از جهنم
سریال Strangers From Hell یک سریال مهیج کاملاً کره ای درباره مرد جوانی است که در یک خوابگاه با گروهی از همسایه های عجیب و غریب زندگی می کند که ظاهراً همه یک راز تاریک را پنهان می کنند. این سریال به خوبی مشکلات و معضلات جامعه مدرن کره جنوبی را به تصویر می کشد و فشار بر مردم فقیر و بی بضاعت این جوان را نشان می دهد و در عین حال داستانی پرتنش و تکان دهنده را به تصویر می کشد.داستانی را روایت می کند که همه را شگفت زده خواهد کرد. . داستان با شخصیت واقعی داستان، یون جونگ وو، با قتل و مرگ به پایان می رسد.
خب، اگر بخواهیم درست قضاوت کنیم، سریال Strangers From Hell همه چیز را برای چنین صحنه ای آماده کرده بود و سرنخ های زیادی در داستان به جا گذاشته بود که چرا جونگ هو در نهایت به چنین قاتل بی رحمی تبدیل می شود. در طول داستان می بینیم که او چقدر درگیر گذشته است و کسی نیست که هوشیاری خود را در این بین بگذارد و بر زخم هایش التیام بخشد. به همین دلیل است که شخصیت اصلی داستان در نهایت قربانی شستشوی مغزی شده و در نهایت دندانپزشک دیوانه را به همراه دیگر غریبه های محله اش می کشد. این سریال با افشای نهایی خود درباره هویت قاتل واقعی، مخاطب را شگفت زده می کند و در عین حال پیامی مهم اما ترسناک را منتقل می کند.
4- ترور
The Terror بازگویی خارق العاده ای از وقایع یک ماموریت غم انگیز قطبی است که توسط دو کشتی بریتانیایی انجام شده است که در آن وقایع واقعی مربوط به این ماجراجویی اکتشافی با رویدادهای ماوراء طبیعی ترکیب می شود تا یک هیجان روانی خلق شود. کسانی که پایان فصل اول The Terror را دیده اند ممکن است بگویند که در مقایسه با وقایع تاریخی و رمان واقعی، یک نفر در تعداد کشته شدگان گم شده است، زیرا در صحنه پایانی می بینیم که کاپیتان کروزیر زنده است و روی لایه ای از یخ نشسته است.در حالی که پسر توجه دارد
اما با توجه به روایت سریال و اینکه نشان می‌دهد چگونه کاوشگران متکبر بریتانیایی و اعتماد به فناوری در نهایت منجر به مرگ آنها می‌شود، زندگی ای که کروزر پس از مرگ همه خدمه‌اش به دست خواهد آورد، بیشتر شبیه به خود مرگ است. کروزیر به عنوان تنها بازمانده این تصادف غم انگیز، اشتباهات خود و روش های اشتباه مردانش را می پذیرد. او در نهایت تصمیم می گیرد گذشته را در زندگی خود رها کند و صحنه پایانی فصل اول سریال به این معنی است که آنچه از او باقی می ماند شخصیتی کاملا متفاوت است. گفت و گوی مترجم در صحنه پایانی نیز این مضمون را تأیید می کند: «به أن قال ما مردیم».
3- ماوراء الطبیعه
Supernatural یک مجموعه تلویزیونی فانتزی تاریک کالت است که 15 سال از ساخت آن می گذرد و طرفداران زیادی داشت. سوپرنچرال هر چند در تمام مدت پخش عامل ترس اولیه خود را از دست داد، اما بدون شک این موضوع باعث نشد علاقه مخاطب به شخصیت های واقعی لطمه بخورد. این سریال پس از 15 فصل و 327 قسمت، سرانجام در سال 2020 به پایان رسید و پایان احساسی کاملی را برای داستان سیم و دین رقم زد. در پایان سریال، کل خانواده وینچستر می میرند.
اقوام سم و دین قربانی هیولاهایی شده اند که با آن ها می جنگیدند و در نهایت دین اگر بارها در طول سریال بمیرد به همین سرنوشت دچار خواهد شد. دین با یک شام خون نیزه می شود و من ناامید و درمانده مانده ام. اما در نهایت او موفق می شود بر این مشکل غلبه کند و زندگی جدیدی را با خانواده خود آغاز کند. در پایان قسمت آخر، سم مرده و در رختخواب است. وقتی بالاخره آخرین نفسش را می کشد، او را می بینیم که در بهشت با برادرش ملاقات می کند.
2- یادداشت فوت
شاید تعجب آور نباشد که در انیمیشنی مانند Death Note، شخصیت های واقعی شانس زیادی برای زنده ماندن ندارند. اگر تنها یک پیام وجود داشته باشد که این سریال بیش از هر چیز سعی دارد بر آن تاکید کند، این است که هر انتخابی عواقب خاص خود را دارد. Death Note داستان زندگی لایت یاگامی، جوان باهوشی است که پس از به دست آوردن دفترچه مرگ معروف که به او اجازه می دهد هرکسی که نامش در این دفتر نوشته شده باشد را بکشد، به یک متفکر وسواسی برای اجرای عدالت تبدیل می شود. به بقیه دنیا به عنوان کیرا. در طول سریال، لایت با افراد زیادی روبرو می شود که قصد دارند هویت او را فاش کنند، از جمله دشمن واقعی اش آل، و در طول مسیر نیز متحدانی را پیدا می کند که به او در ماموریت هایش کمک می کنند.
در پایان سریال، همه متحدان زیر خاک مدفون می شوند و پس از مدت کوتاهی سرنوشت آنها رقم می خورد، پس از اینکه ریوک، خدای مرگ، از کتاب مرگ علیه خود استفاده می کند. تا آخرین لحظه سریال اعتقاد بر این است که او با هوش خود همه را شکست داده است اما مرگ او نیز به سرعت نشان می دهد که او عروسک خیمه شب بازی نیروهای شیطانی بوده است. بگذار تنها بمیرد و میراث او نیز با او ناپدید شود. مدت کوتاهی پس از مرگ او، آخرین دوستش، نامزدش میسا، نیز در بالای سازه ای ایستاده دیده می شود که به خودکشی او نیز اشاره دارد.
1- داستان ترسناک آمریکایی: خانه قتل
فصل اول سریال American Horror Story همان فصلی بود که این سریال در ابتدای آن بود. فصل اول با نام Murder House فضا و حال و هوای بسیار ترسناکی را برای کل سریال ترسیم کرد. فیلم Murder House داستان هارمون را روایت می کند که به لس آنجلس نقل مکان می کند. پس از یک سقط جنین آسیب زا، آنها سعی می کنند زندگی جدیدی را شروع کنند، اما اگر بدشانسی آنها ادامه پیدا کند، زندگی آنها بیشتر و بیشتر به سمت نابودی و رنج می رود. این خانواده باید با ارواح شیطانی، حملات خشونت آمیز به خانه خود و قتل های زیادی روبرو شوند، در حالی که دنیای آنها به آرامی در حال فروپاشی است. در پایان این فصل از سریال، تمام اعضای خانواده هارمون کشته شده اند و ارواح آنها برای همیشه در خانه به دام می افتند.
خانواده ارواح تصمیم می گیرند نقش نگهبانان خانه را بازی کنند تا از مرگ و میر بیشتر در خانه جلوگیری کنند. در این مرحله از داستان، ممکن است فکر کنید که سرنوشت هورمون ها چندان بد نیست، به خصوص که آنها حتی در حال جشن گرفتن یک کریسمس شاد در تصویر هستند، اما متأسفانه، حتی مرگ نیز نمی تواند آنها را متوقف کند، آن را از دستان خود در امان نگه دارید. بدتر از آن، تنها چیزی که در طول زندگی آنها در خانه می ماند، تولید مثل فرزندان شیطان است.
