mehrkhbanner

نظر پوتین به تازگی در رژیم خود مین گذاشته است

با آغاز مرحله جدیدی از جنگ، پوتین در گوشه و کنار، بخش قابل توجهی از روس ها را پشت سر خود می کشاند. او عملاً در جبهه داخلی اعلان جنگ کرده است – نه تنها علیه مخالفان و جامعه مدنی، بلکه علیه جمعیت مرد روسیه.

گزینه پیشنهادی: ساشا سبحانی کیست؟ عکس و زندگی لاکچری آقازاده جنجالی اینستاگرام

چرا پوتین ریسک می کند؟ چون خودش چند ماه است که به عدم توجه عمومی به جنگ دامن زده است. بسیج مملو از نارضایتی جدی در جامعه است. دقیقاً به همین دلیل است که تصمیم گرفت به جای بسیج کامل، یک بسیج نسبی انجام دهد. در درازمدت، او زیر نظر رژیم خود مین گذاری کرد. در کوتاه مدت با خرابکاری مواجه خواهد شد.

پوتین برای مدت طولانی بی میلی در میان توده ها به جنگ دامن می زد، بی میلی که اکنون به قیمت روس ها که تبدیل به خوراک توپ شده اند، تمام خواهد شد.

اعلامیه روز چهارشنبه چگونه ممکن است روس ها را از منطقه آسایش خود خارج کند – کسانی که در شرایط فعلی نسبت به “عملیات ویژه” بی تفاوت مانده اند؟

حداقل تا به حال، احساس اصلی (یا بهتر است بگوییم، فقدان آن) در اینجا احساس بی تفاوتی بود. این بی تفاوتی در سایه های مختلف ظاهر می شود – واقعی، تقلیدی یا تزکیه شده.

روسی که در میان 30 درصدی قرار می گیرد که «بیشتر» از «عملیات ویژه» حمایت می کنند (نزدیک به 50 درصد «قطعاً» از آن حمایت می کنند، کمی کمتر از 20 درصد از آن حمایت نمی کنند) نظری ندارد، ترجیح می دهد آن را از آن قرض بگیرد. تلویزیون یا از پوتین، اخبار بد و منابع جایگزین اطلاعات را برای خود مسدود می کند. اما او گاهی خود جنگ را دوست ندارد و فردی در این 30 درصد به طور بالقوه می تواند نگرش خود را نسبت به پوتین و ابتکارات او تغییر دهد.

بی تفاوتی مردم عادی به نفع پوتین است. ما شهروندان در امور طبقه سیاسی خود مداخله نمی کنیم و از ابتکارات آنها حمایت نمی کنیم، اما در عوض از آنها می خواهیم که احساس عادی بودن را حفظ کنند.

کاری که پوتین انجام می دهد، با مهارت ترکیب بسیج جزئی در حمایت از جنگ و خودش (که بلافاصله پس از شروع تهاجم اتفاق افتاد) و بی حرکت کردن. برنامه های سرگرم کننده به تلویزیون بازگشته اند، آتش بازی در جشن های سالانه روز شهر مسکو به راه افتاد (شوخی طعنه آمیز این روز این بود که شهردار مسکو سرگئی سوبیانین شروع ضدحمله اوکراین را جشن گرفت)، و مردم زندگی عادی خود را دارند — علاقه به رویدادها در اوکراین در طول تابستان کم بوده است.

اما حتی کسانی که بی تفاوت بودند هم نمی توانستند ضد حمله اوکراین را نادیده بگیرند. گرچه در اینجا نیز بی میلی به دانستن حقیقت غالب شد: اگر مسئولان می گفتند که این عقب نشینی نیست، بلکه جمع آوری مجدد نیروها بوده است، پس اینطور بوده است. با این حال حتی برنامه‌های گفتگوی رسمی کرملین نیز مملو از اعتراف به شکست بود.

این میل به صلح را برانگیخت – که در خلق و خوی حتی کسانی که عموماً از عملیات حمایت می کنند نیز وجود دارد – اما باعث انفجاری از تجاوز و سخنان نفرت انگیز شد. فراخوان هایی برای “درآوردن دستکش های سفید” و مجازات واقعی اوکراین وجود داشت. این همان کاری است که پوتین با حمله موشکی به زیرساخت ها – نیروگاه ها و تاسیسات برق آبی- انجام داده است. این انتقام و عصبانیت است، اما خشمی که ضعف را نشان می دهد تا قدرت.
رادیکال ها از پوتین ناراضی هستند و خواستار جنگ تا پایان تلخ و بسیج عمومی هستند. اما دیکتاتور کرملین فاقد منابع لازم برای یک پیروزی سریع، از جمله، مهمتر از همه، منابع انسانی است (به همین دلیل است که او شروع به جذب علوفه توپ، حتی از محکومانی که در حال گذراندن دوران محکومیت خود هستند، شده است).
بایدن در حالی به سازمان ملل برمی گردد که جهان با آخرین تحریکات پوتین در جنگ اوکراین دست و پنجه نرم می کندبایدن در حالی به سازمان ملل برمی گردد که جهان با آخرین تحریکات پوتین در جنگ اوکراین دست و پنجه نرم می کند

گفتنی است، برای پوتین سودی ندارد که نارضایتی طبقات متوسط ​​را برانگیزد، کسانی که از تماشای جنگ از روی مبل خود در تلویزیون خوشحال هستند، اما قصد ندارند به سنگر بروند. علاوه بر این، بسیج عمومی سرمایه انسانی مورد نیاز برای اقتصاد را منحرف می کند – به زبان ساده، به سختی کسی وجود دارد که کار کند.

نارضایتی شاهین های رادیکال از پوتین پدیده جدیدی نیست. اما با این وجود، هنوز به این وضوح خود را نشان نداده است. با این حال، آنها هیچ شانسی برای رقابت با پوتین ندارند — رادیکال های فوق محافظه کار با همان انرژی لیبرال های طرفدار غرب سرکوب خواهند شد: دیکتاتور هیچ رقابتی را در طاقچه جنگ و امپریالیسم تحمل نخواهد کرد.

افکار عمومی در روسیه بسیار بی‌تفاوت است و باید اتفاق خارق‌العاده‌ای رخ دهد تا خلق و خوی به‌طور جدی تغییر کند. مشکلات اقتصادی هم همینطور است. تا کنون بحران اجتماعی-اقتصادی چندان قابل مشاهده نبود. آغاز کامل آن در حال به تعویق افتادن است، اما، همانطور که برخی از اقتصاددانان می گویند، احتمالا خود را در اواخر سال 2022 / اوایل سال 2023 نشان خواهد داد.

در حالی که افکار عمومی در حالت سکون به سر می برد، پوتین این فرصت را دارد که کلماتی را بیابد تا شکست ها را به عنوان پیروزی تلقی کند. او می‌توانست همین الان با توصیف ضررها به عنوان دستاورد، جنگ را متوقف کند. و تا حدی این کار را انجام داد، زمانی که تصمیم گرفت با اعلام برگزاری فوری همه پرسی در چهار سرزمین اشغالی اوکراین در مورد الحاق آنها به روسیه، خسارات را جبران کند.

بدیهی است که پوتین حاضر نیست کاری را که شروع کرده متوقف کند. او تصور می کند که روسیه در میدان جنگ موفق خواهد شد. یا حداقل جای پای محکم تری در سرزمین های اشغالی به دست می آورد و آنها را روسی اعلام می کرد، در این صورت هرگونه درگیری در آنها به عنوان حمله به روسیه ارزیابی می شود. و سپس او این فرصت را خواهد داشت که “عملیات ویژه” را به وضعیت رسمی جنگ منتقل کند و امکان بسیج عمومی را ایجاد کند. اکنون پوتین فقط بسیج محدود و «جزئی» را اعلام کرده است.

و همه اینها می تواند یک اشتباه باشد. هر چه پوتین پایان جنگ را بیشتر به تعویق بیاندازد – حتی با توجه به نگرانی “دوستان” اصلی او، شی جین پینگ، رئیس جمهور چین و نارندرا مودی، نخست وزیر هند – برای او سخت تر خواهد بود که بعداً از نظر صلح، صلح را برقرار کند. به عنوان پیروزی به تصویر کشیده شود.
بله، افکار عمومی از نظر ذهنی برای یک جنگ طولانی آماده است، اما چه کسی می‌داند خستگی ناشی از تنش مداوم، که باید با بی‌تفاوتی به دقت پرورش داده شود، چه زمانی از بین می‌رود و حال و هوا را تغییر می‌دهد. پوتین می گوید که وقت دارد و ارتش روسیه عجله ای ندارد.

اما با گذشت زمان، نمایش شکست‌ها به‌عنوان پیروزی سخت‌تر می‌شود – مهم‌تر از همه برای 30 درصد مردد که «بیشتر» از او حمایت می‌کنند.

Claudia Larsen

پیشگام وب. خالق حرفه ای درونگرا. پزشک آبجو. شیطان متعصب تلویزیون.

تماس با ما